این شهید در سال 1351 دیده به جهان گشود ودر خانواده مذهبی در شب چهل و هشتم ا متولد شد و در سن هفت سالگی راهی مدرسه شد و به کلاس درس علاقه بسیار شدیدی داشت. صبح ها به مدرسه و بعد از ظهر به کلاس قران می رفت وشهید در سن 12 سالگی به هیئت حضرت ابوالفضل راهی شد.
اخلاق ایشان در خانواده بسسیار بی نظیر بود و مخصوصا برای پدر و مادر بسیار ارزش ومقام خاصی قائل می شد تا وقتیکه از نظر شخصیتی خود را شناخت.
به انقلاب و رژیم انقلابی و امام خمینی (ره)علاقه بخصوصی داشت ودر سن جوانی به شهید خنکدار و علی اکبرخانقلی در سال 1359با همکاری هم فعالیت بسیار خوبی در رابظه با انقلاب اسلامی داشت ودر مسحد حضرت ابوالفضل با انجمن شورای پل سه تیر کمک و فعالیت خاصی داشت وعلاقه زیادی به اسلام داشتند و فرمود:اگردر راه اسلام به فرمان امام شهید شوم افتخار می کنم به خاطر امام و ناموس خاک مملکتم شهید شدم . به پدر مادرم گفتم که اگر صدنفر جلو دار من به جبهه باشند در راه اسلام و مملکتم افتخار دارم که شهید شوم فرزندم یوسف بخاطر اخلاق خوبش در خانواده و بستگان و خواهرانش بسیار نمونه وشب نماز و اهل قرآن وحدیث بودوهمپنین از نظر اخلاقی در میان همسایگان ودوستانش بسیلار نمونه وهمه افرادراضی ومفتخر به صحبت وگفتوگوبا ایشان بودند.
در سال نیمه1366 افتخار داد تالباس مقدس بسیجی را به تن نمود. و از سپاه قائمشهر به بابل- پادگان ولیک اعزام شدو بعد از3 ماه بسیجی وبرای10 روز مرخصی به منزل آمد وپدرم و مادرم و بسیجیان مسجد حضرت ابوالفضل ملاقات کرد و به پدر گفتم که چرا ناراحت هستی و هدف من در راه خدا در شلمچه شهید می شوم. به خواهرم فاطمه نشانی خود راگفتم ونصیحتم را و سفارشم را به خواهر بزرگم نمودم وگفتم که فردای قیامت پیش حضرت فاطمه و رسول خدا و علی و12 امام و14معصوم وامام خمینی(ره) شرمنده نباشیم.من یوسف جوینی فرزندحاج عباس جوینی پل سه تیر جنب مسجد ابوالفضل خداحافظی نموده ام وبه جبهه رفته ام.
فرزند من شهید یوسف جوینی در سال نیمه1366 در شلمچه-تنگه شمشیری بادوستانش یوسف ستوده به شهادت رسیدند وپیکرشان را بعد از چند روز با شهداء همراهش در سید نظام الدین دفن نمودند واین جناب پدر شهید افتخار میکنم.وچنین فرزندی را در راه خدا به فرمان امام شهید شد.